دکتر یوسف قرضاوی رئیس "اتحاد جهانی علمای مسلمین" در پاسخ به پرسشی راجع به اسباب اختلاف وپیدایش اشکالاتی در روابط میان فرق و مذاهب اسلامی، بر ضرورت نزدیکی و تقارب تمامی مذاهب و گرایش های اسلامی تایید نموده و در شرایط کنونی آن را واجبی شرعی بر شمردند. ایشان همچنین تاکید نمودند که برای به بار نشستن تلاش ها در راستای وحدت و تقریب قرار دادن آن بر روی قواعد و اصولی روشن و برخورداری از نیت صادقانه فرق و مذاهب اسلامی که به دنبال همگرایی هستند، ضرورت حیاتی و اساسی دارد.
دکتر یوسف قرضاوی ضمن تاکید بر ضرورت توافق بر اساس منشور و میثاقی برای وحدت و تقریب میان شیعیان و اهل سنت و التزام عملی طرفین به آن، منشور زیر را برای وحدت و تقریب مطلوب پیشنهاد نمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و الصلاةو السلام علی رسوله الله و بعد:
منشور و میثاق تقریب دارای اصول و قواعدی است که بر پایه ی آن ها لازم است به پیش برود و مهمترین آن اصول عبارتند از:
● یکم: شناخت طرف مقابل از طریق منابع مورد قبول او:
اولین اصلی که قرار داشتن گفتگوی میان مذاهب اسلامی بر روی آن ضرورت دارد، درک درست طرف مقابل است. شکی نیست که حسن فهم و شناخت صحیح در رابطه با تمامی امور پیش از آغاز به هر گونه اقدامی مطلوب است تا آن اقدام بر اساس آگاهی و بصیرت صورت پذیرد، زیرا لازمه کار و اقدام درست درک و شناخت درست است.
به همین علت است که در اسلام دانش مقدم بر عمل است و امام بخاری در صحیح خویش به این موضوع اشاره نموده و به آیه:
«فاعلم انّه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للّمومنین و المؤمنات» محمد / 19
"یدان که قطعاٌ هیچ فرمانروا و فریاد رسی به غیر از خداوند مشروعیت ندارد و برای خود و مردان و زنان مومن طلب آمرزش کن."
استدلال نموده است.
می بینیم که پیش از دستور به طلب آمرزش به علم و دانستن دستور داده است.
همچنین اولین آیه ی فرود آمده از قرآن کلمه ی «اقرأ» و در مرحله دوم این آیات نازل شدند که:
«یا ایها المدثر * قم فأنظر و ربک فکبّر و ثیابک فطهّر» المدثر: 1-4
ملاحظه می نمایید قرائت که مقدمه و کلید علم و دانستن است برای ادای وظایف عملی پایه شده است.
منظور از درک درست شناخت حقیقت دیدگاهها و مواضع طرف مقابل است، چنین شناختی تنها از طریق استفاده از منابع مطمئن و علمای معروف و مورد اعتماد طرف مقابل باید به دست آورد، نه از زبان مردم عادی و یا از لابه لای عادات و واقعیتی که مردم در آن قرار دارند، زیرا در بسیاری از موارد واقعیت موجود با شریعت مقبول همخوانی ندارد.
موضوع مهم دیگر تشخیص دادن تفاوت میان: اصول و فروع، واجبات و فرایض و مستحبات،موارد مورد اتفاق و مسایل محل اختلاف، عادات و حقایق و میان الزامات فقهی و اقدامات خود سرانه ی انسانهاست.
برای مثال موضوع تحریف قرآن را در نظر بگیرید، که تعدادی از روحانیون شیعه بر این باورند که:
قرآن دچار تحریف شده است – یعنی ناقص است و کامل بدست ما نرسیده - و درباره ی آن کتاب هایی نوشته اند،و برای اثبات دیدگاه خود به پاره ای از روایات کتاب اصول کافی و دیگر کتاب های مورد اعتقادشان استفاده کرده اند.
اما این دیدگاه دیدگاهی نیست که همه آن را پذیرفته باشند،زیرا هستند روحانیون دیگری که با آن مخالفت ورزیده و بی پایگی آن را ثابت کرده اند،این همان چیزی است که باید آن را مورد توجه قرار داد و دیدگاه دیگر را کنار نهاد.
همچنین برای مثال قضیه اصرار اهل تشیع در مورد سجده بردن بر روی مهر را مد نظر بگیرید، بسیاری از اهل سنت فکر می کنند که انگیزه ی آنان تقدیس عین آن سنگ پاره یا مهر ساخته شده از خاک کربلاست که حضرت حسین در آنجا به شهادت رسیده و در آن به خاک سپرده شده است. من ابتدا یعنی حدود 47 سال قبل این چنین فکر می کردم، تا اینکه امام موسی صدر رهبر معروف شیعیان لبنان و رئیس شورای عالی آنان دیداری از قطر داشتند، و برخی از مسائل با ایشان مورد بحث قرار گرفت که یکی از آن ها علت اصرار شیعیان بر استفاده از مهر در نماز بود.( بعد از توضیحات ایشان) متوجه شدم که در مذهب شیعیه ی جعفری یکی از شروط نماز سجده بردن بر چیزی از جنس خاک و مواد معدنی است ، در نتیجه سجده بردن بر روی فرش و پارچه و امثال آنها را درست نمی دانند.
با توجه به اینکه اکنون کف بیشتر مساجد با قالی و یا موکت و امثال آنها پوشانیده شده،به همین سبب تصمیم گرفته اند که برای هر یک از نمازگزاران قطعه ای سفال یا سنگ را برای سجده بردن بر روی آن فرآهم کنند و لازم نیست حتما از خاک کربلا باشد و در ضمن مطالعه و تحقیق در کتب فقهی جعفری که تعدادی از آن ها را مانند «المختصر النافع» و «جواهر الکلام» در اختیار دارم این موضوع بیشتر برایم مشخص شد.
همانگونه که اهل سنت را به رعایت این اصل – یعنی شناخت صحیح آراء اهل تشیع – در جهت موضع گیری درست در برابر آنان فرا می خوانم، قطعاً از اهل تشیع نیز می خوانم که پیش از موضع گیری در برابر اهل سنت منابع مورد قبول آن را مورد توجه قرار بدهند، و تفاوت میان اصول و فروع، واجبات اساسی و مستحبات جانبی، امور مورد اتفاق و مسائل محل اختلاف – که کم هم نیستند – و عادات رایج در میان عامه ی مردم و حقایق مورد قبول علمای مورد اعتماد و تصرفات عامه ی مردم و الزامات شریعت، جداً درک کنند.
● اصل دوم: حسن ظن متقابل
محور و قاعده مطلوب دوم در عرصه ی گفتگوی میان مذاهب اسلامی یا در میدان تقریب مذاهب ضرورت حاکمیت حسن ظن هریم از طرفین نسبت به طرف مقابل است،پایه ی این موضوع به تلاش اسلام برای ایجاد روابط میان پیروان خود بر اساس حسن ظن قرار دارد. بدین معنی که هر یک از طرفین بهترین و مناسب ترین وضع را برای طرف مقابل قائل شود، هر چند که بتوان احتمالات دیگر را نیز به میان کشید و تصور دیگری درباره ی طرف مقابل داشت.
خداوند متعال می فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إن بعض الظن إثم» الحجرات / 12
"ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا که برخی از گمانها گناه است."
منظور از گمان گناهکارانه داشتن سوءظن نسبت به دیگران است، حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید: « خداوند متعال بندگان اهل ایمانش را از سوء ظن به دیگران یعنی وارد کردن اتهام ناروا و نادرست به خویشاوند و دیگر مردم بر حذر داشته است. زیرا پاره ای ازگمانها قطعاً گناه شمرده می شوند، و شرط احتیاط این است که از همه ی آن ها دوری شود.و از امیرالمؤمنین عمر بن خطاب نقل کرده اند که فرموده است: «در مورد سخنی که از زبان برادر مسلمانت جاری می شود، تا جایی که امکان دارد حسن ظن و توجیه خیر اندیشانه داشته باش.»
● سوم: همکاری در مسائل مورد اتفاق:
یکی از قواعد مهم در میدان گفتمان اسلامی این است که مسائل مورد اتفاق محور مساعی مشترک شوند و امور اختلافی در حاشیه قرار گیرند، خوشبختانه – بر خلاف مسائل مورد اختلاف که بیشترشان مسائلی فرعی و دسته دوم اند – امور مورد اتفاق امور و مسائلی اساسی هستند که وجود و قیام دین به وجود آن ها بستگی دارد. برخی از آن مسائل مورد قبول و اتفاق طرفین عبارتند از:
الف: هر دو طرف در مورد ایمان به خداوند متعال، روز قیامت، رسالت حضرت محمد (ص) و اینکه او آخرین پیامبر است و برای تکمیل دیگر رسالت های آسمانی آمده است، ایمان به همه ی آنچه پیامبر گرامی اسلام آن ها را آورده، مانند: ایمان به همه کتاب های خداوند و پیامبران، اتفاق دارند. همانگونه که خداوند متعال می فرماید:
«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا غفکرانک ربنا و الیک المصیر» البقره / 285
"فرستاده خداوند0(محمد) به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و همه مومنین نیز به خداوند و فرشتگان و کتابها و پیامبران ایمان آورده اند، میان هیچیک از پیامبران تفاوت نمی گذاریم و همه می گویند : شنیدیم و اطاعت کردیم و بازگشت به سوی توست."
ب: اتفاق درباره ی ایمان به قرآن کریم که کلام وکتاب خداوند، راهنمای بشریت، یاد آوریی حکیمانه و صراط مستقیم است.
"کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر" – هود / 1
"قرآن کتابی است که آیه های آن استوار گردیده و بعد از آن از جانب خداوند حکیم و آگاه شرح و بیان شده است."
و اینکه قرآن از تحریف و تغییر مصون مانده و این مصونیت را خداوند تضمنین نموده است.
«انا نحن نزلنا الذکرو انا له لحافظون» الحجر / 9
"به راستی این خود ماییم که قرآن را فرو فرستاده ایم و به راستی محافظ آن خواهیم بود."
و هیچ مسلمانی اعم از شیعی و سنی به خود اجازه نمی دهد که با این اصل که قرآن از سوره ی فاتحه تا سوره ی ناس بدون کم و زیاد کلام خداوند متعال است اظهار تردید کند.
ج: یکی دیگر از موارد مورد اتفاق، التزام به اصول و ارکان عملی اسلام، مانند: شهادتین، اقامه ی نماز، ادای زکات،گرفتن روزه ی ماه رمضان و رفتن به حج خانه ی خداوند است.
● چهارم: گفتمان درباره ی مسائل اختلافی
علامه رشید رضا صاحب مجله ی المنار و تفسیر المنار برای تعامل و تنظیم روابط میان اهل ایمان قاعده ای را پیشنهاد نموده و آن را اصلی طلایی نامیده است که عبارتست از:
«همکاری با یکدیگر در امور مورد اتفاق و پذیرش عذر طرف مقابل در باره ی امور مورد اختلاف.»
تمامی مصلحان ، حکیمان و اهل اعتدال و در رأس آنان امام حسن البناء این قاعده را پذیرفته و پایه ی تعامل خویش قرار داده اند، از آن جا که امام بنا در برخی از رسایل و سخنرانی های خود آن اصل را بارها یاد آورد شده تعدادی از پیروانش گمان برده اند که آن قاعده را خود او انشاء کرده است.
یکی از دوستان محقق1 معاصر - بنام عبدالحلیم محمد ابو شقه رحمه الله . مؤلف کتاب«آزاد گردانیدن زنان در عصر رسالت» با تغییری اندک آن اصل را به صورت قاعده ای برای گفتمان در آورده است، بدین صورت که «در زمینه ی اموری که مورد توافق است با یکدیگر همکاری خواهیم کرد و در ارتباط با اموری که مورد اختلاف است، با یکدیگر از در گفتگو و تبادل نظر وارد می شویم»2
او براین باور است که در مورد هر موضوع مورد اختلافی می توان به گفتگو پرداخت، به شرطی که گفتگو صادقانه و در راستای یافتن حقیقت و به دور از تعصب و تحجر باشد و چه بسا تبادل نظر و گفتگوی دو طرفه زوایای تاریک را روشنایی ببخشد و از میزان فاصله ها بکاهد و به قرائت و برداشتی قابل قبول برای طرفین بیانجامد.
● پنجم: پرهیز از طرح مسایل تحریک کننده:
یکی دیگر از محور های گفتگوی میان مذاهب اسلامی دوری هر یک از طرفین از تحریک احساسات طرف مقابل است، لازمه ی گفتگوی مطلوب – یا به تعبیر قرآن امباحثه هر چه بهتر – آن است که هر طرف در داوری راجع به طرف دیگر از عبارات تحریک کننده و سخنان تشنج آفرین و نگران کننده دوری جوید و از کلمات و عباراتی استفاده کند که به جای ایجاد فاصله،فاصله ها را کم کند و به جای عداوت ، محبت و الفت بیافریند و به جای تفرقه افکنی وحدت و همدلی به همراه بیاورد.
برای مثال از بکار گیری القاب و عباراتی که هر یک از طرفین آن ها را بر نمی تابند، مانند بکار گیری لقب رافضی برای شیعی، یا ناصبی برای سنی دوری بشود و از اسم و لقبی که هر یک آن را برای خود برگزیده و دوست می دارد، استفاده شود. زیرا خداوند متعال می فرماید:
«و لا تلمذوا انفسکم و لا تتنابزوا بالألقاب» الحجرات / 11
از طرف دیگر ادب و اخلاق دینی ایجاب می کند که هر گاه مسلمانی دیگر برادر مسلمان خود را مورد خطاب قرار می دهد از دوست بهترین اسم و لقبی که او برای خود برگزیده استفاده. یکی از عادات خوب مردم عرب این است که از کنیه مانند: ابوحفص و ابوالحسن استفاده می کنند.
اندرزی به طرفین
لازم میدان این نکته ی بسیار حساس را در عرصه ی روابط میان شیعیان و اهل سنت یادآوری نمایم که: چنانچه ما اهل سنت هنگام ذکر نام ابوبکر از خداوند خشنودی اش را برای او بخواهیم،اما شیعیان او را لعن و نفرین نمایند، به هیچ وجه امکان تفاهم و وحدت وجود ندارد، زیرا فاصله میان درخواست رضایت خداوند برای او و لعن و نفرینش فاصله بسیار زیاد است.
بار دیگرمی خواهم پیروان هر دو مذهب را یاد آور شوم که در مخاطب قرار دادن و داوری درباره ی طرف مقابل استفاده از کلمات و عباراتی وحدت بخش و الفت آمیز ضرورت دارد و باید و از هر آنچه که زمینه ساز پراکندگی و کینه ورزی و آزردگی می شود جداً دوری جویند، زیرا به تعبیر رسول خدا:" کینه ورزی تراشنده است، اما نه تراشنده ی مو بلکه تراشنده ی دین."
● ششم: صراحت گویی حکیمانه:
یکی دیگر از محور ها و مبانی گفتمان میان مذاهب اسلامی صراحت گویی متقابل در ار تباط با مشکلات موجود ، مسائل پیچیده ، موانع بازدارنده و تلاش برای غلبه بر آنها با استفاده از راهکار های حکیمانه، گامهای سنجیده و آرام و در راستای ادای مسئولیت شرعی همکاری مسلمانان با یکدیگر است.
پنهان نگاه داشن و سکوت مسائل همیشه نمی تواند خردمندانه باشد، و عدم جرأت طرح حکیمانه و دلسوزانه ی آنها و موکول کردنشان به آینده ای مجهول و هراس از بیانشان مشکلی را حل نمی کند و راه چاره ای را پیش پا نمی گذارد و طرفین را حتی یک گام به یکدیگر نزدیک نمی کند.
من در دیداری که 8 سال پیش از ایران داشتم این موضوع را به برادران ایرانی یادآور گردیدم که برای طرفین آنچه مهم می باشد، مراعات «فقه موازنه ها و فقه اولویت ها» در روابط میان مسلمان است. ممکن است عده ای بر آن باشند که برای تبلیغ مذهب شیعی در ممالک صرفاً اهل سنت مانند مصر و سودان تلاش کنند، من بر این باورم که زیان چنان تلاشی برای شیعیان از سود آن به مراتب بیشتر است، زیرا چنان اقداماتی در جامعه ای که مذهب اهل سنت در آن تثبیت و فراگیر شده ، زمینه را برای آشوب و تحریک احساسات و خشم علیه شیعه فراهم می نماید، و دستاورد چنان تلاشی جز شیعه نمودن تعداد اندکی که سودچندانی را برای شیعیان نخواهد داشت،چیز دیگری نخواهد بود. درسنجش و معیار حقیقی مسائل کدامیک از این دو گزینه در اولیت قرار دارند: شیعه کردن تعدادی انگشت شمار یا تحریکاحساسات میلیون ها نفر ازاهل سنت علیه تشیع؟
در این جا لازم می بینیم این موضوع را باردیگر یادآوری نماییم که برای پاسداری از الفت و دوری از فتنه گری شیعیان نباید برای تبلیغ مذهب شیعه در کشور هایی که صرفاًاهل سنت هستند، تلاش کنند،و اهل سنت نیز نباید در شهر ها و کشور هایی که صرفاً شیعه اند به تبلیغ مذهب خود بپردازند.
یکی از مسائل دیگری که همچنان آن را به مسئولین ایرانی یاد آوری نموده و می نمایم ،ضرورت مراعات حقوق اقلیت اهل سنت در میان شیعیان همچنین مراعات حقوق شیعه در جامعه های اهل سنت است. از جمله به دوستان ایرانی گفتم که: در مصر اقلیتی مسیحی به نام قبطی وجود دارد که در تمامی حکومت های مصر دو یا سه وزیر برای آنها در نظر گرفته شده است.
از جمله تذکراتی که به مسئولین ایرانی دادم وضع جمعیت میلیونی اهل سنت در تهران بود، که سالهاست خواهان بنای مسجدی برای اقامه ی نماز جمعه هستند تا آنان و مسلمانان اهل سنت دیگر کشور ها و سفرای مسلمان مقیم تهران در آن حضور پیدا کنند، اما تاکنون اجازه ی ساخت چنین مسجدی را به ایشان نداده اند.
● هفتم: پرهیز از پراکنده گویی افراطیون:
یکی دیگر از محور ها و مبانی که مراعات آنها در عرصه ی گفتگوی مذاهب اسلامی ضرورت دارد، پرهیز از پراکنده گویی افراطی ها و غلات طرفین است که در گفته و نوشته های خود به دنبال فتنه گری هستند و به دنبال شعله ور نمودن فتنه و آشوب ها زیر خاکستر و بیدار کردن خشم های خفته اند و از خون و جان خود برای برانگیختن کینه های پنهان تلاش می کنند.
پایین ترین درجه ی سلب اتحاد و همبستگی، دوری از دشمنان و جفاگری است،فرزندان امت اسلامی نباید به یکدیگر ستم روا دارند،و توطئه گری و دست به اسلحه بردن علیه یکدیگر که جای خود دارد. یکی از بارزترین مظاهر افراطی گری و تند روی که از آن باید دوری جست سقوط در سراشیبی «تکفیر» است، کافر شمردن دیگران مسئله ی بسیار حساسی است و پیامد های گسترده ای را به دنبال دارد ،زیرا لازمه ی تکفیر یک انسان این است که: تکفیر کننده حکم اعدام مادی و معنوی او را صادر می کند، یعنی کشتنش را روا دانسته و او را انسانی خارج از چهارچوب امت اسلامی به شمار می آورد، و او را از همگرایی و حمایت امت و خانواده و خویشاوندان محروم می سازد، حتی اگر از نظر فیزیکی اعدام نشود از نظر معنوی او را به مرگ محکوم کرده است.
● هشتم: هوشیاری درباره توطئه های دشمنان:
یکی دیگر از محاور و مبانی مهم این است که در مورد توطئه های دشمنان امت های مسلمان از جمله تلاش برای ایجاد تفرقه و پراکندگی و در هم شکستن صف واحد مسلمانان، همگی هوشیار باشیم، زیرا آنان می خواهند که ما مسلمانان در مورد هیچ باور ، راهکار و هدفی به توافق و تشریک مساعی نرسیم.
همه می دانیم که وحدت قدرت آفرین و تفرقه تضعیف کنند است، و دشمنان امت اسلامی تنها در شرایط پراکندگی و خصومت میان مسلمانان توانسته اند، ضربه های خود را بر پیکر آن وارد کنند، زمانی که پرچم های نا متجانسی بر داشته شدند و رهبری ها و مرجعیت ها متعدد گشتند و با یکدیگر از در نزاع وارد گردیدند. در چنین شرایطی بود که زمینه و فرصت را برای دشمنان برای اجرای توطئه ها و پاشیدن سم های مهلک در میان آنها فراهم کردند، و به دنبال آن بود که فرزندان امت اسلامی علیه یکدیگر وارد عمل شدند و به دست خویش اسباب زحمت و گرفتاری را فراهم کردند و این فرموده ی خداوند در موردشان واقعیت پیدا نمود که:
«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» انفال / 46
"با یکدیگر از در نزاع وارد نشویید ، اگر چنین کنید شکست می خورید و توانتان از بین می رود."
و رسول خدا (ص) فرموده اند:
«لا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا»
"با هم اختلاف نکنید، زیرا که براستی مردمان پیش از شما باهم اختلاف پیدا کردند و در نتیجه نابود شدند."
از تمامی فرق و مذاهب و طوائف و ملت ها و جامعه های اسلامی خواسته می شود که در مورد توطئه های دشمنان هوشیاری خویش را حفظ کنند،و بار ها و بارها باور ها و عملکرد های خود را مورد بررسی و بازنگری قرار بدهند، و بدانند که چه کسی در کنار آنان و چه کسی علیه ایشان است و دوست و دشمن خود را از یکدیگر تشخیص بدهند، بویژه به دنبال جنگ عراق و پیامد های آن که آمریکا به عنوان تنها قدرت جهان،قدرتی که عملاً ادعای الوهیت و خداوندی می کند، و در ارتباط با عملکرد ها و خواسته هایش قدرتی و قانونی برای بازخواستش وجود ندارد.
اینک زمان آن فرارسیده که بینوایان و ستمدیده گان علیه طغیانگری و تمامیت خواهی غربی متحد شوند زمان آن است که در راستای رویارویی با تفرعن و جبروت جدید دولت آمریکا که عملاً خطاب به جهانیان می گوید (انا ربکم الا علی) « من فرمانروای برتر شما هستم» دست به دست یکدیگر بدهند.
● نهم: ضرورت هم آوایی در شرایط سخت:
به فرض اینکه در شرایط عادی و عافیت و پیروزی برای بعضی ها چند دستگی روا باشد، چنین چیزی در شرایط سخت و محنت و مظلومیت به هیچ وجه مشروع و روا نیست. فرض بر این است که مشکلات و مصائب اهل اختلاف را به ائتلاف وادار کند . حکیمی گفته است: خرد و درایت حکم می کند که در شرایط سخت بر روی دشمنی ها خط بطلان کشیده شوند.
ما مسلمانان در میهن و جامعه ی خود در دریایی از درد و رنج دست و پا می زنیم، بویژه به دنبال رویداد 11 سپتامبر 2001 میلادی امت اسلامی از شرق تا غرب آن در بلا و بلوای سخت و فراگیر و موقعیتی حساس قرار گرفت که لازمه اش این است عالمان و عامه ی مردم و گرایش ها و گروه های اسلامی اختلاف های حاشیه ای خود را کنار بگذارند، و برای رویارویی با چالش سختی که دشمنان برای اسلام و مسلمانان فراهم نموده اند جبهه و صف مشترکی را تشکیل بدهند. شرایط نبرد و رویارویی شرایطی است که همه باید دست به دست هم بدهیم و آوای تفرقه از هیچ کس بلند نشود و امت بیش از این در معرض خطر های تهدید کننده قرار نگیرد.
همانگونه که خداوند متعال می فرماید:
«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص» الصف/4
علیرغم مسائل و معتقدات و مبانی وحدت آفرین مشترک فراوان،متاسفانه این مسلمانان هستند که با یکدیگر از در دشمنی و نزاع بر آمده اند، اما فکر می کنم همین که همه ی آنان اهل قبله و اهل «لا اله الا الله و محمد رسول الله» هستند و عموماٌ به خداوندی خالق جهان ایمان دارند، اسلام را به عنوان دین مورد پسند خود برگزیده ا ند و قرآن را امام و پیشوای خویش به شمار می آورند و محمد (ص) را پیامبر خویش و فرستاده ی خداوند می دانند ، کافی باشد.
سخنم را با این کلام خداوند به پایان می برم که:
« انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم واتقوالله لعلکم ترحمون» الحجرات/10
"به راستی اهل ایمان با هم برادرند، در میان برادرانتان آشتی ایجاد کنید و از خدا پروا داشته باشید به امید اینکه مورد رحمت قرار گیرید."
همان دعای آنانی را که به درستی از پیامبر و اصحاب او تبعیت کردند ، آنان که بعد از مهاجرین و انصار آمدند، می خوانم که:
«ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا ربنا انک رؤف الرحیم»الحشر/10
"پروردگارا بر ما و برادرانی از ما که در ایمان بر ما پیشی گرفته اند ببخشای و نسبت به آنهایی که ایمان آورده اند کینه و دشمنی قرار مده ! پروردگارا به راستی که تو دلسوز و مهربانی."
یوسف قرضاوی
نظرات
من با این کارنامة موافق هستم
اگر کسی خداترس و دیندار باشد کافی است که دقت کند که ایجاد کینه و دشمنی میان بندگان خدا آرزو و راهبرد اصلی شیطان است:<br /> إنما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة و البغضاء<br /> پس هر که تفرقه انداز و کینه ساز است ، فرمانبری و کارگزاری ابلیس،ارزانی اش باد!